چقدر دلم می خواست تو صف اول نماز جماعت باشم
ولی الان دوست دارم
نه تنها صف اول ، بلکه جلوتر از صف اول جای باشم
حتی جلوتر از پیش نماز
همه به من اقتدا کنند
فکر کن
چقدر مهم میشم
نماز تموم میشه
همه به سمتم بیان
روی دست بلندم کنند
وای
چقدر عزیز میشم
چند قدمی حرکتم می دهند
یکی فریاد می زند :
بلند بگو اشهد ان لا اله الا الله . . .
اشهد ان محمد الرسول الله. .
شاید این آخر عشق است. . .
(پسر یخی)
| این نظر توسط نازنين در تاریخ 1392/08/19 و 22:00 دقیقه ارسال شده است | |||
| غنچه با دل گرفته گفت:
زندگی لب ز خنده بستن است گوشه‌ای درون خود نشستن است گل به خنده گفت زندگی شکفتن است با زبان سبز راز گفتن است گفتگوی غنچه و گل از درون باغچه باز هم به گوش می‌رسد تو چه فکر می‌کنی؟ کدام یک درست گفته‌اند؟! من که فکر می‌کنم گل به راز زندگی اشاره کرده‌است هرچه باشد او گل است گل یکی دو پیرهن بیشتر ز غنچه پاره کرده‌است! |
|||
| این نظر توسط zahra در تاریخ 1392/08/17 و 20:55 دقیقه ارسال شده است | |||
| فوق العاده بود | |||
| این نظر توسط اشکناز در تاریخ 1392/08/12 و 15:16 دقیقه ارسال شده است | |||
| وای تنم مور مور شد دیونه خدانکنه | |||
نقاشی... 